۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۷, شنبه

اعتماد

یه ذره از کم باهم بودنامون گله مند بودم
از این که کم می بینیم همو‌
دلتنگیام
با ناراحتی برگشتم بهش گفتم اگه بخوای سرت شلوغ باشه و نیای دیدنم از اینجا میرم
میرم یه کشور دیگه و با یکی دیگه ازدواج می کنم

لبخند زد و گفت :
هر جای دنیام که بری برمیگردی پیش خودم
همین یه جمله حرفش تمام ناراحتیمو از بین برد

ای کاش تو هر عشقی اعتماد به طرف مقابل وجود داشته باشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از این که به این نوشته توجه داشتید سپاسگذارم